سفرنامه اربعین ۹۸
قسمت ۱ :
چهارشنبه ده صفر ، ظهر بود که گوشیام را از جیب بغل عبایم برداشتم. دادههایش را روشن کردم و «گلولههای داغ» را سرچ کردم. آورد! هنوز نمیدانستم که بالاخره نشر شهیدکاظمی آن را به چاپ رسانده یا نه!
قرار بود قبل از ماه محرم به چاپ برسد که نشد. قرار دیگر تا آخر ماه محرم بود، باز نشد. نشد ، نشد تا روزی که به سمت کربلا حرکت کردم. اولین کار عاشقیات که باشد، مشتاقی، مشتاق بارقهای از سوی محبوب، نشانهای دلربا از معشوق ، توشه افزایش دهنده معرفت و محبّت از سوی مولایت حسین علیه السلام.
ساعت یک و نیم بعدازظهر بود که سرچش کردم، باشگاه خبرگزاری جوان خبر انتشار کتاب «گلولههای داغ» را زده بود. لحظاتی بعد مسئول امور تبلیغات انتشارات شهید کاظمی پیامی داد واتس آپانه! که تا فردا در همه خبرگزاریها خبر انتشار کتاب بارگزاری میشود. خبرگزاری مشرق ، مهر ، رسا و ... را دیدم. عناوین جالبی زده بودند: « در پیادهروی اربعین حواستان به گلولههای داغ باشد» ، «گلولههای داغ از پیادهروی اربعین تا قلب دشمن» و ...
وقتی فهمیدم کتاب چاپ شده در اراک بودم. اما چه شیرین است که دلیل نرسیدن کتاب به دستت همان دلیل نوشتن کتاب باشد. عشق و امید به پذیرفتن این ذرّه عرض ارادت از سوی محضر ملکوتی و جهان شمول حضرت ارباب، حضرت سیدالشهداء علیه السلام.
بله ، چه شیرین که نباشی و نبینی اولین کتابت را. چه شوق و ذوقی هر نویسندهای دارد که نتیجه تلاش خود را ببیند. اما وقتی پای دم و دستگاه امام حسین علیه السلام در میان باشد، باید بگویی تا یار چه خواهد و میلش به چه باشد. باید تمام کار را به خودش بسپاری، اوست که عالم همه دیوانهی اوست. من کی هستم؟! که بخواهم راضی باشم یا نه؟!
شور و شیدایی قلب عاشق حسین علیه السلام در تمام عالم جریان پیدا کرده و نور توحید و بندگی را در رگها و مویرگهای بشریّت منتشر کرده است.امام حسین علیه السلام است که خدا عاشقش است چون بندگی خدا را کرده به تمام معنا. هر چه داشته در راه خدا داده است. مگر میشود، خدا را بندگی کنی و در راه حفظ دین خدا و حفظ هدف خلقت که همان هدایت انسانها است، به تمام معنا قدم برداری ، خون قلبت را بدهی، فرزند جوان تازه دامادت را بدهی، فرزند شیرخوارهات را بدهی ، فرزند برادر، امانت برادر را بدهی ، برادری عالم و شجاع و فرزانهای چون عباس را بدهی، مگر میشود خدا جبران نکند؟!
عشق مگر چیست؟! چه عشقی بالاتر از عشق امام حسین علیه السلام به خداوند رحمان و رحیم. آری ، کتاب به دستم نرسید اما رفتم تا جا نمانم از قافله دلدادگان. بازخورد کتاب را به مولایم واگذار کردم، مگر من برای چه کسی نوشتم؟! مگر جز عشق به مولایم حسین علیه السلام چیزی دیگری هم هست؟ نمیدانم شاید هنوز دلم جای دیگری است، هنوز خرده شیشه دارم. بله هنوز دلم خالصانه در بند مولایم حسین علیه السلام اسیر نشده است. از خدا همین اسارت را میخواهم و چه اسارتی زیباتر از این! اسیر محبّت مولایم حسین علیه السلام .
باید از همهی وابستگیهای دنیا دل کند، باید فقط به راه حسین علیه السلام دل بست. همه کس و همه چیز میرود، میمیرد و نابود میشود جز یاد و نام و نشان تو یا حسین علیه السلام.
معرفی کتاب:
چه زیبا
ممنون