جلسه ۳۹ چای و داستان در مدرسه اسلامی هنر قم
تجربیات داستان نویسی استاد محمد رضا سرشار/ بخش نهایی
۱۱-
به نظر من اگر نویسندهای روزی یک صفحه بنویسد نویسندهی موفقی است. با شتاب زدگی
اصلا راه به جایی نمیبرید.
۱۲- نکته بسیار مهم: از چیزهایی بنویسید که برای شما آشنا هستند. خودتان تجربه
کرده باشید. اگر یک نویسندهی حرفهای بخواهد درباره موضوعی بنویسد که نمیداند
چیست ، با تحقیق زیاد و سفر رفتن اطلاعات کسب میکند اما باز هم در آخر کار هنوز
مطمئن نیست چون خودش نچشیده و تجربه نکرده است.
۱۳- کتاب سلولهای بنیادی داستان اثر استاد سرشار تمام راهکارهای اساسی را
آورده است.
۱۴- جرقه شروع داستان یک فکر اولیه، یک احساس اولیه و یک جرقه در ذهن و روان
انسان است. فکرهای نوی زیادی هر روز از کنار ما رد میشوند اما ما نمیگیریم چون
فرکانس حساسیت ما با فرکانس آن جرقهها یکی نیست.
۱۵- معمولا کسانی که کلاس داستان نویسی جدی میروند دیگر تا سالها جرأت نوشتن
ندارند. راه نجات آنها این است که موقع نوشتن به اصول داستان نویسی توجه نکنند، هر
چه میآید بنویسند. بعدا در بازنویسی به اصول و قواعد توجه کنند.
نکته:
۱۶- برای تدوام انگیزه و تقویت یک نویسنده باید اثرش در جامعه عرضه شود. اگر
نتوانست چاپ کند الان با فضای مجازی خیلی راحت میتواند انتشار دهد. مخصوصا اگر
آثار انسان نقد شود هم انگیزه بیشتر میشود و هم باعث شناخته شدن اثر شما در جامعه
میشود. هر چند بدگویی شود اما همین هم خوب است. بالاخره شما شناخته میشوید.
۱۷- در چاپ اولین اثر خود شتاب نکنید. اولین اثر ، شناسنامه شما خواهد بود. اولین
کار باید چشمگیر باشد و همان معرف شماست.
۱۸- در گذشته اهل قلم هم سلوک مادی داشتند و هم سلوک معنوی. اما امروزه سلوک
معنوی به کلی حذف شده است . حتی همین سلوک مادی و پیشرفت در عرصه نوشتن هم کم شده
است . بعضی همین سلوک مادی را هم ندارند.
۱۹- یک سنت الهی: در هر کاری خدا را یاری کنید ، خدا هم شما را یاری میکند. هر کس که تلاش کند و زحمت بکشد نتیجهاش را میبیند.
اما خداوند به مومنان کمک بیشتری میکند اگر تلاش کنند.
۲۰- داشتن دید تصویری برای یک نویسنده خیلی مهم است. باید طوری بنویسد که
مخاطب خیال کند که انگار دارد فیلم میبیند. دیدن فیلمهای قوی قدرت تصویری را بالا میبرد. باید هنگام نوشتن
صحنه را تجسم کنید و عالم تخیل را ببینید.
مطالعه بیشتر:
خاطرات تبلیغی طلبهها