داستان کوتاه

داستان‌های کوتاه اما جذاب و آموزنده

داستان کوتاه

داستان‌های کوتاه اما جذاب و آموزنده

داستان کوتاه
آخرین نظرات

۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

۱- قهرمان شخصیتی است صاحب اراده.

۲- قهرمان دارای یک میل و آرزوی خودآگاه است.

۳- قهرمان ممکن است دارای یک خواسته ناخودآگاه و متناقض با خود نیز باشد.

۴- قهرمان از این قابلیت برخوردار است که مقصود خود را به شکلی متقاعدکننده دنبال کند.

۵- قهرمان حداقل باید از یک فرصت و شانس برای رسیدن به هدف برخوردار باشد.

۶- قهرمان از اراده و توانایی لازم برای جستجوی مقصود خودآگاه و یا ناخودآگاه خویش تا آخرین حد ( آخرین حد توان بشر که توسط موقعیت و ژانر تعیین می‌شود) برخوردار است.

۷- داستان باید به کنشی نهایی ختم شود که مخاطب نتواند فرای آن را تصور کند.

۸- قهرمان باید همدلی‌برانگیز باشد، اما شاید دوست داشتنی باشد شاید هم نباشد.

مطالب بیشتر:

چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم!

موقعیت‌های طنز در داستان / داوود امیریان

تجربیات داستان نویسی استاد محمد رضا سرشار ۱

 

رضا کشمیری

 

 

قطعاتی جذاب و قابل تأمل از کتاب خون دلی که لعل شد،

خاطرات خود‌نوشته رهبر عزیزمان حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای:

 

من درباره‌ی زهد و پارسایی این بانوی صالحه (همسرم) ، تصویرهای بسیاری در ذهن خود دارم که بیان برخی از آنها خوب نیست. از جمله مواردی که می‌توانم بگویم، این است که هرگز از من درخواست خرید لباس نکرده است، بلکه نیاز خیلی ضروری خانواده به لباس را به من یادآور می‌شد و خود می‌رفت و می‌خرید. هیچ وقت برای خود زیورآلات نخرید. مقداری زیورآلات داشت که از خانه‌ی پدری آورده بود و یا هدیه‌ی برخی بستگان بود. همه‌ی آنها را فروخت و پول آنها را در راه خدا صرف کرد. او اینک حتی یک قطعه زر و زیور و حتی یک انگشتر معمولی هم ندارد. (ص۱۶۰)

شلّاق‌هایی با ضخامت‌های مختلف به سقف آویخته بودند که ضخامت آنها یک انگشت، دو انگشت و یا بیشتر بود. یکی از آنها شلاقی برداشت و شروع کرد به زدن به پاهایم. آنقدر زد که خسته شد. فرد دیگری شلاق را گرفت. او هم زد تا خسته شد. نفر سوم شروع کرد به زدن. و به همین ترتیب ... (ص۲۱۰)

یک روز پسرم مصطفی را که دوساله بود، به زندان آوردند. یکی از سربازان دوان دوان آمد و گفت: پسر شما را آورده‌اند... مصطفی را گرفتم و بوسیدم. کودک، به علت اینکه مدتی طولانی از او دور بودم، مرا نشناخت؛ لذا با چهره‌ای گرفته و اخم کرده و حیرت زده به من می‌نگریست! سپس زد زیر گریه. به شدّت می‌گریست. نتوانستم او را آرام کنم... این امر به قدری مرا متأثر ساخت که تا چند روز بعد نیز همچنان دل‌آزرده بودم. (ص۱۵۱)

 

مطالب بیشتر:

معرفی کتاب خون دلی که لعل شد

درباره گلوله‌های داغ

رضا کشمیری

 

قطعه‌ای زیبا و قابل تأمل از کتاب خون دلی که لعل شد، خاطرات خود‌نوشته رهبر عزیزمان حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای:

اندکی بعد صدایی از اتاق مجاور شنیدم که بیت شعری می‌خواند ... بیت از مثنوی مولوی بود:

عار ناید شیر را از سلسله                         نیست ما را از قضای حق گله

صاحب صدا را شناختم؛ یکی از خطبای مشهور مشهد بود. فهمیدم او هم به زندان افتاده است. شناختن همسایه‌ی زندانی‌ام و شنیدن شعری که خواند، در من احساس آرامش به وجود آورد وتنهایی و غربت را از دلم دور ساخت. (ص۹۱)

در مسیر، یک افسر جوان که به گستاخی و وقاحت معروف بود، مرا دید و از دور به تمسخر صدا زد: آشیخ! ریشت را تراشیدند؟ و من فوراً پاسخ دادم: بله، سال‌ها بود که چانه‌ی خود را ندیده بودم و حالا الحمدلله می‌بینم! و بدین ترتیب اجازه ندادم خشنود ودلخوش شود. (ص۹۴)

 

مطالب بیشتر:

معرفی کتاب خون دلی که لعل شد

معرفی کتاب سه دقیقه در قیامت / گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

رضا کشمیری

ادامه نکات کتاب حرکت در مه اثر فوق‌العاده استاد محمدحسن شهسواری :

نکته ۴:

فرم یعنی انتخاب قسمت‌هایی از پی‌رنگ که می‌خواهیم و حذف قسمت‌هایی از پی‌رنگ که نمی‌خواهیم و نیز انتخاب اجزاء ساختار. فصل بندی بخشی از ساختار رمان است. (ص۱۲۹)

نکته ۵:

اصول مهم در ریتم( تکرار زمانمند یک الگو) و تمپو(سرعت اجرای ریتم):

۱- جملات کوتاه ریتم را تند و جملات بلند ریتم را کند می‌کنند.

۲- توصیف حرکت، تمپو را بالا می‌برد و توصیف سکون، آن را پایین می‌آورد.

۳- صحنه‌های کوتاه ریتم را تند و صحنه‌های طولانی ریتم را کند می‌کنند.

۴- کشمکش بیرونی تمپو را بالا می‌برد و کشمکش درونی تمپو را پایین می‌آورد.

در هر لحظه از همه‌ی اصول چهارگانه‌ی ریتم و تمپو بیشترین بهره را ببرید. (ص۱۶۴ و ۱۶۵)

نکته ۶ و مهمترین نکته:

نوشتن با مغز بهترین راهنما برای رساندن نویسنده به دروازه‌ی قلعه‌ی رمان است. ورود به داخل قلعه‌ی رمان کار نوشتن با قلب است.

سه نظریه اصلی درباره نوشتن با قلب:

۱- تجربه‌ی زیسته  : نوشتن درباره چیزهایی که قبلا آن را تجربه کرده است.

۲- ذخیره‌ی عاطفی : نوشتن درباره چیزهایی که بتواند هنگام نوشتن حسی مشابه با آن را احضار کند.

 ۳- نظریه‌ی کشف: آفرینش هنری خلق نیست بلکه کشف است. نویسنده باید سعی کند در حد بضاعت خود به جهان مثالی رمان دست یابد.

راه‌های رسیدن به جهان مثالی رمان:

۱- آشتی با من برتر: راه‌های رسیدن به من برتر عبارتند از: تزکیه روح ، تزکیه بدن ، رندی و درک دیگران ، تشخیص مهر و کین و زندگی در آن، رابطه بی‌واسطه با مخاطب.

۲-توانایی ایجاد تمرکز

۳- درک حال و هوا (ص۴۵۳ و ۴۵۴)

مطالب بیشتر:

درباره گلوله‌های داغ

نظر سنجی وبلاگ داستان کوتاه

رضا کشمیری

 

معرفی کوتاه کتاب حرکت در مه از استاد محمدحسن شهسواری: 

چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم! جمله‌ای قابل توجه در روی جلد کتاب است. و داخلش بیش از هر چیزی پایبند به این جمله. این کتاب ۷۲۱ صفحه‌ای تا کنون پنج بار توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است. اولین عبارتی که در کتاب نوشته شده ، سخت تکان دهنده است: « اگر استعداد نداشته باشید، خودتان را بکشید هم نویسنده نخواهید شد؛ اما اگر استعداد داشته باشید، فقط باید خودتان را بکشید تا نویسنده شود. »

 

نکاتی مهم و قابل توجه از کتاب:

نکته ۱ : نویسنده ابتدا باید استعداد داشته باشد، بعد پشتکار و در انتها توان مدیریت افسردگی. افسردگی در سه مرحله به نویسنده هجوم می‌آورد: ابتدا زمان نوشتن و تمام کردن رمان، دوم هنگام ارائه به ناشر و رد شدن‌هایی پی‌درپی، سوم در زمان چاپ اثر و بی‌توجهی مخاطبان و منتقدان. (ص۸۴)

نکته ۲ : هر داستان جدالی است بین تغییر و باورپذیری. باورپذیرها معمولا با تغییرات کم همراه هستند و تغییرات زیاد معمولا باورناپذیرند. جذابیّت نقطه‌ی اتصال بیشترین میزان تغییر و باورپذیری است. (ص۱۰۴)

نکته ۳ : آشنازدایی مهمترین وظیفه‌ی ادبیات است که مهم‌ترین جلوه‌ی آن در زبان است. نزدیک به نوددرصد از رمان‌ها با دو زاویه‌دید اول شخص و سوم شخص محدود به ذهن نوشته می‌شوند. (ص۱۱۹)

ادامه دارد ...

 

مطالب بیشتر:

حاج قاسم سلیمانی در میان گلوله‌های داغ

شب حنظله‌ها

رضا کشمیری