داستان کوتاه

داستان‌های کوتاه اما جذاب و آموزنده

داستان کوتاه

داستان‌های کوتاه اما جذاب و آموزنده

داستان کوتاه
آخرین نظرات

۸ مطلب با موضوع «تجربیات داستان نویسی» ثبت شده است

۱- قهرمان شخصیتی است صاحب اراده.

۲- قهرمان دارای یک میل و آرزوی خودآگاه است.

۳- قهرمان ممکن است دارای یک خواسته ناخودآگاه و متناقض با خود نیز باشد.

۴- قهرمان از این قابلیت برخوردار است که مقصود خود را به شکلی متقاعدکننده دنبال کند.

۵- قهرمان حداقل باید از یک فرصت و شانس برای رسیدن به هدف برخوردار باشد.

۶- قهرمان از اراده و توانایی لازم برای جستجوی مقصود خودآگاه و یا ناخودآگاه خویش تا آخرین حد ( آخرین حد توان بشر که توسط موقعیت و ژانر تعیین می‌شود) برخوردار است.

۷- داستان باید به کنشی نهایی ختم شود که مخاطب نتواند فرای آن را تصور کند.

۸- قهرمان باید همدلی‌برانگیز باشد، اما شاید دوست داشتنی باشد شاید هم نباشد.

مطالب بیشتر:

چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم!

موقعیت‌های طنز در داستان / داوود امیریان

تجربیات داستان نویسی استاد محمد رضا سرشار ۱

 

رضا کشمیری

ادامه نکات کتاب حرکت در مه اثر فوق‌العاده استاد محمدحسن شهسواری :

نکته ۴:

فرم یعنی انتخاب قسمت‌هایی از پی‌رنگ که می‌خواهیم و حذف قسمت‌هایی از پی‌رنگ که نمی‌خواهیم و نیز انتخاب اجزاء ساختار. فصل بندی بخشی از ساختار رمان است. (ص۱۲۹)

نکته ۵:

اصول مهم در ریتم( تکرار زمانمند یک الگو) و تمپو(سرعت اجرای ریتم):

۱- جملات کوتاه ریتم را تند و جملات بلند ریتم را کند می‌کنند.

۲- توصیف حرکت، تمپو را بالا می‌برد و توصیف سکون، آن را پایین می‌آورد.

۳- صحنه‌های کوتاه ریتم را تند و صحنه‌های طولانی ریتم را کند می‌کنند.

۴- کشمکش بیرونی تمپو را بالا می‌برد و کشمکش درونی تمپو را پایین می‌آورد.

در هر لحظه از همه‌ی اصول چهارگانه‌ی ریتم و تمپو بیشترین بهره را ببرید. (ص۱۶۴ و ۱۶۵)

نکته ۶ و مهمترین نکته:

نوشتن با مغز بهترین راهنما برای رساندن نویسنده به دروازه‌ی قلعه‌ی رمان است. ورود به داخل قلعه‌ی رمان کار نوشتن با قلب است.

سه نظریه اصلی درباره نوشتن با قلب:

۱- تجربه‌ی زیسته  : نوشتن درباره چیزهایی که قبلا آن را تجربه کرده است.

۲- ذخیره‌ی عاطفی : نوشتن درباره چیزهایی که بتواند هنگام نوشتن حسی مشابه با آن را احضار کند.

 ۳- نظریه‌ی کشف: آفرینش هنری خلق نیست بلکه کشف است. نویسنده باید سعی کند در حد بضاعت خود به جهان مثالی رمان دست یابد.

راه‌های رسیدن به جهان مثالی رمان:

۱- آشتی با من برتر: راه‌های رسیدن به من برتر عبارتند از: تزکیه روح ، تزکیه بدن ، رندی و درک دیگران ، تشخیص مهر و کین و زندگی در آن، رابطه بی‌واسطه با مخاطب.

۲-توانایی ایجاد تمرکز

۳- درک حال و هوا (ص۴۵۳ و ۴۵۴)

مطالب بیشتر:

درباره گلوله‌های داغ

نظر سنجی وبلاگ داستان کوتاه

رضا کشمیری

 

معرفی کوتاه کتاب حرکت در مه از استاد محمدحسن شهسواری: 

چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم! جمله‌ای قابل توجه در روی جلد کتاب است. و داخلش بیش از هر چیزی پایبند به این جمله. این کتاب ۷۲۱ صفحه‌ای تا کنون پنج بار توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است. اولین عبارتی که در کتاب نوشته شده ، سخت تکان دهنده است: « اگر استعداد نداشته باشید، خودتان را بکشید هم نویسنده نخواهید شد؛ اما اگر استعداد داشته باشید، فقط باید خودتان را بکشید تا نویسنده شود. »

 

نکاتی مهم و قابل توجه از کتاب:

نکته ۱ : نویسنده ابتدا باید استعداد داشته باشد، بعد پشتکار و در انتها توان مدیریت افسردگی. افسردگی در سه مرحله به نویسنده هجوم می‌آورد: ابتدا زمان نوشتن و تمام کردن رمان، دوم هنگام ارائه به ناشر و رد شدن‌هایی پی‌درپی، سوم در زمان چاپ اثر و بی‌توجهی مخاطبان و منتقدان. (ص۸۴)

نکته ۲ : هر داستان جدالی است بین تغییر و باورپذیری. باورپذیرها معمولا با تغییرات کم همراه هستند و تغییرات زیاد معمولا باورناپذیرند. جذابیّت نقطه‌ی اتصال بیشترین میزان تغییر و باورپذیری است. (ص۱۰۴)

نکته ۳ : آشنازدایی مهمترین وظیفه‌ی ادبیات است که مهم‌ترین جلوه‌ی آن در زبان است. نزدیک به نوددرصد از رمان‌ها با دو زاویه‌دید اول شخص و سوم شخص محدود به ذهن نوشته می‌شوند. (ص۱۱۹)

ادامه دارد ...

 

مطالب بیشتر:

حاج قاسم سلیمانی در میان گلوله‌های داغ

شب حنظله‌ها

رضا کشمیری

ادامه نکات جلسه ۳۸ چای و داستان  موقعیت‌های طنز در داستان- داوود امیریان



۸- کتاب‌های خوب را برای بار دوم و سوم بخوانید و دقت کنید که چطور داستان را شروع کرده و چگونه پایان برده. چگونه به قول معروف قلاب را توی ناف مخاطب انداخته و رها نمی‌کند.

 

۹-  در دیالوگ نویسی دقت کنید که شخصیت افراد مناسب با گفتار آنها باشد. مثلا یکی تکیه کلامش فلان فلان گفتن است. یکی چیزه چیزه می‌گوید. و ... یکی می‌گوید نشان به آن نشان که ...

۱۰- شما باید آدم ها و شخصیت های داستان را کامل بشناسید. ابتدا یک زندگی نامه کامل برای شخصیت خود بنویسید هر چند که اصلا نمی‌خواهید از آنها در داستان استفاده کنید اما باید مثل کسی باشید که با آن آدم زندگی می‌کند.

۱۱- تجربه‌ی استاد احمد دهقان: ایشان بعضی مواقع کتاب‌های معروف را بازنویسی می‌کرد مثلا یک فصل از رمان دن آرام را با دقت می‌خواند و بعد با زبان خودش بازنویسی می‌کرد.

۱۲- به یک خاطره به عنوان یک دکمه نگاه کنید. نیاز نیست به آن وفادار باشید. در جهان داستان جای تخیل و جادوگری است.

 ۱۳- دنبال ژانر مورد علاقه خود بروید. کتاب‌های خوب را تکراری بخوانید و لذت ببرید و درس بگیرید. باید خلاقیت و تخیل شما پرورش یابد.


مطالب بیشتر:

خانواده پایدار

خاطرات شهدا


رضا کشمیری

بسم الله الرحمن الرحیم


نکات جلسه ۳۸ چای و داستان موقعیت‌های طنز در داستان- داوود امیریان



۱- بزرگان دینی و مذهبی ما موقعیت‌های طنز زیادی داشتند. در مورد حضرت علی علیه السلام مخالفین ایشان در زمان انتخاب عثمان به عنوان خلیفه ، دو نقطه ضعف حضرت را جوانی و شوخ طبعی ایشان می‌دانستند.

۲- ایده‌ای که به ذهن می‌آید مثل دکمه‌ای است که باید به دنبال پیراهن و کت و شلوار برایش باشیم. کاملا  برعکس دنیای واقع. باید ایده را در ذهن گسترش داد و پیاز داغش را زیاد کرد.

۳- موقعیت طنز را مثل دومینوی جذاب دنباله دارش کنید. با موقعیت بازی کنید و کش بدهید. یک خبر کوتاه می‌تواند مانند سنگی که در آب افتاده موج ایجاد کند و شما سوار بر موج،  ماجرا را کش بدهید.

۴- داستان نویس باید یک فضول و کنجکاو دوست داشتنی باشد.

۵- می‌توان یک موقعیت تراژدی را به طنز تبدیل کرد مثل ماجرای گم شده نخست وزیر پاکستان در مراسم تشییع جنازه امام خمینی. و برعکس می‌تواند یک موقعیت طنز را تبدیل به ماجرای غم انگیز و تراژدی کرد.

۶- در طنز باید شیرین تعریف کنید، شیرین بنویسید. نیاز نیست سواد ادبی خودتان را به رخ مخاطب بکشید. کلمات سنگین و ادبی به کار نبرید.

۷- بزرگترین و مهمترین تکنیک یک نویسنده صداقتش است. باید از ته دل و با عشق نوشت.

ادامه دارد...

رضا کشمیری

جلسه ۳۹ چای و داستان در مدرسه اسلامی هنر قم

تجربیات داستان نویسی استاد محمد رضا سرشار/ بخش نهایی



۱۱- به نظر من اگر نویسنده‌ای روزی یک صفحه بنویسد نویسنده‌ی موفقی است. با شتاب زدگی اصلا راه به جایی نمی‌برید.

۱۲- نکته بسیار مهم: از چیزهایی بنویسید که برای شما آشنا هستند. خودتان تجربه کرده باشید. اگر یک نویسنده‌ی حرفه‌ای بخواهد درباره موضوعی بنویسد که نمی‌داند چیست ، با تحقیق زیاد و سفر رفتن اطلاعات کسب می‌کند اما باز هم در آخر کار هنوز مطمئن نیست چون خودش نچشیده و تجربه نکرده است.

۱۳- کتاب سلول‌های بنیادی داستان اثر استاد سرشار تمام راهکارهای اساسی را آورده است.

۱۴- جرقه شروع داستان یک فکر اولیه، یک احساس اولیه و یک جرقه در ذهن و روان انسان است. فکرهای نوی زیادی هر روز از کنار ما رد می‌شوند اما ما نمی‌گیریم چون فرکانس حساسیت ما با فرکانس آن جرقه‌ها یکی نیست.

۱۵- معمولا کسانی که کلاس داستان نویسی جدی می‌روند دیگر تا سال‌ها جرأت نوشتن ندارند. راه نجات آنها این است که موقع نوشتن به اصول داستان نویسی توجه نکنند، هر چه می‌آید بنویسند. بعدا در بازنویسی به اصول و قواعد توجه کنند.

نکته: 

۱۶- برای تدوام انگیزه و تقویت یک نویسنده باید اثرش در جامعه عرضه شود. اگر نتوانست چاپ کند الان با فضای مجازی خیلی راحت می‌تواند انتشار دهد. مخصوصا اگر آثار انسان نقد شود هم انگیزه بیشتر می‌شود و هم باعث شناخته شدن اثر شما در جامعه می‌شود. هر چند بدگویی شود اما همین هم خوب است. بالاخره شما شناخته می‌شوید.

۱۷- در چاپ اولین اثر خود شتاب نکنید. اولین اثر ، شناسنامه شما خواهد بود. اولین کار باید چشم‌گیر باشد و همان معرف شماست.

۱۸- در گذشته اهل قلم هم سلوک مادی داشتند و هم سلوک معنوی. اما امروزه سلوک معنوی به کلی حذف شده است . حتی همین سلوک مادی و پیشرفت در عرصه نوشتن هم کم شده است . بعضی همین سلوک مادی را هم ندارند.

۱۹- یک سنت الهی: در هر کاری خدا را یاری کنید ، خدا هم شما را یاری می‌کند.  هر کس که تلاش کند و زحمت بکشد نتیجه‌اش را می‌بیند. اما خداوند به مومنان کمک بیشتری می‌کند اگر تلاش کنند.

۲۰- داشتن دید تصویری برای یک نویسنده خیلی مهم است. باید طوری بنویسد که مخاطب خیال کند که انگار دارد فیلم می‌بیند. دیدن فیلم‌های قوی  قدرت تصویری را بالا می‌برد. باید هنگام نوشتن صحنه را تجسم کنید و عالم تخیل را ببینید.


مطالعه بیشتر:

خاطرات تبلیغی طلبه‌ها


رضا کشمیری

جلسه ۳۹ چای و داستان در مدرسه اسلامی هنر قم

تجربیات داستان نویسی استاد محمد رضا سرشار/ بخش دوم 


۶- بیش از نصف راه نویسندگی، تجارب عمقی و عرضی زیاد از زندگی است. کسی که تجربه زیاد کسب کرده با مسافرت و تحقیق و زندگی با مردم، اگر بطور غریزی و بدون توجه به قواعد داستان نویسی، بنویسد پر مخاطب خواهد بود. اما کسی که سختی زندگی را نچشیده و بی تجربه است اگر سالها کلاس داستان برود و تمام قواعد را هم رعایت کند مخاطب ندارد و به دل نمی‌نشیند.

۷- بهترین نحوه‌ی خواندن چیست؟ چگونه بخوانیم؟

ابتدا بهترین کتاب‌ها را با مشورت گرفتن از اساتید اهل فن انتخاب کنید، سپس خودکاری به دست بگیرید و شروع کنید به خواندن البته با دقت و وسواس کامل.

برای شروع خوب است که خلاصه داستان کوتاه‌هایی که می‌خوانید را بنویسید.

در هر بخش یا فصلی ، نظر خودتان را بعد از خواندن ، بنویسید.

جملات و توصیفات و بخشی‌هایی از کتاب که برای شما جذاب بوده را یادداشت کنید. نه اینکه بعدا بخواهید از آنها تقلید کنید بلکه این دایره لغات و ذهن توصیفی شما را تقویت می‌کند.

 

۸- تا کسی صد تا رمان دسته اول دنیا را نخوانده باشد هر چه کلاس داستان نویسی برود فایده ندارد. شاید با کلاس رفتن‌ها ، ناقد و مدرس داستان نویسی شود اما نویسنده خوبی نمی‌شود. باید تمام کتب شاخص دنیا را بخواند.

۹- یک نویسنده مشهور می‌گوید: کسی نویسنده نخواهد شد مگر اینکه نوشتن را مهمترین کار زندگی خود بداند.

۱۰- نویسندگی کار با عجله نیست، باید ذره ذره روی هم بگذارید. یک اثر باید بارها و بارها بازخوانی و بازنویسی و نقد شود تا اینکه مورد توجه واقع شود.


مطالب بیشتر:

خانواده پایدار

خاطرات شهدا



رضا کشمیری

 

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه ۳۹ چای و داستان در مدرسه اسلامی هنر قم

تجربیات داستان نویسی استاد محمد رضا سرشار/ بخش اول



۱- اینکه هنرمندان یک استعداد خدادادی و ژن خاص دارند و تافته جدا بافته هستند یک دروغ تاریخی محض است. ناب ترین هنرها مثل موسیقی هم با تمرین و آموزش بدست می‌آید.

در شعر که سنگین تر از نثر است، بزرگان می‌گویند اگر کسی ۷۰۰ بیت شعر حفظ کند می‌تواند حداقل ۷۰ بیت شعر بگوید! نظامی گنجوی می‌گوید کسی که ۷۰۰۰ بیت حفظ باشد می‌تواند ۷۰ بیت شعر بگوید!!

 نکته: نوشتن هم یک مهارت آموختنی است باید زیاد بخوانید و خوب بخوانید و بنویسید.

۲- کسی که زودتر و از سن کودکی شروع به خواندن و نوشتن کند، بسیار راحت‌تر و زودتر به نتیجه می‌رسد.

۳- کسی که مثلا در سن ۲۵ سالگی شروع کند باید مدت تمرین و زمان خواندنش را بیشتر کند. تمرین بسیار بیشتری لازم دارد اما می‌تواند و می‌شود.

۴- دو عنصر اساسی که در هر هنری و حتی در هر کاری حرف اول را می‌زند: هوش و حساسیّت است. نکته اینجاست که پشتکار و تلاش و جدیّت می‌تواند درجه هوش متوسط را جبران کند. چه بسیار افرادی که با درجه هوش متوسط از افراد با هوش بسیار بالا جلو زده‌اند.

۵- کسانی که از ابتدا، زندگی پر تلاطمی داشته‌اند و دوران کودکی را با محرومیت‌ها و بیماری‌های مزمن و پیوسته سپری کرده‌اند ، بهترین شرایط را برای هنرمند شدن دارند. چون محرومیت‌های دائمی حساسیت را بالا می‌برد و دقت و توجه به اطراف و وقایع را زیاد می‌کند. در نتیجه مایه‌ی بیشتری برای نوشتن دارند.


مطالب بیشتر:

بیست و هشت اشتباه نویسندگان - جودی دلتون

روی ماه خداوند را ببوس! - مصطفی مستور

رضا کشمیری