داستان کوتاه

داستان‌های کوتاه اما جذاب و آموزنده

داستان کوتاه

داستان‌های کوتاه اما جذاب و آموزنده

داستان کوتاه
آخرین نظرات

علامه مصباح ره در کنار استاد خود آیت الله العظمی بهجت ره

در محضر آیت الله بهاءالدینی نشسته بودیم و از بیانات اخلاقی ایشان استفاده می‌کردیم. یک نفر آمد و دم گوش استاد چیزی گفت. آیت الله بهاءالدینی بلند شدند و تا جلوی درب خانه به استقبال مهمان خود رفتند. آیت الله مصباح یزدی را در آغوش گرفتند و کنار خود نشاندند. آیت الله بهاءالدینی سکوت کرد و درس اخلاق را ادامه نداد. دقایقی به خوش و بش گذشت تا اینکه آیت الله مصباح فرمود: « بنده مزاحم جلسه شما شدم، فقط آمدم عرض ادب کنم. اگه اجازه می‌فرمایید،  رفع زحمت کنم.» این را گفتند و بلند شدند. آیت الله بهاءالدینی عذرخواهی کردند و تا درب خانه با پای برهنه ایشان را بدرقه کردند و برگشتند. به محض اینکه نشستند، رو به شاگردان خود فرمودند: « روح خداوند در این مرد دمیده شده است، از او اطاعت کنید. هیچ‌گاه رهایش نکنید ... »

روای حجت الاسلام و المسلمین مهدوی

 

 

نظرات  (۲)

یادش بخیر طرح ولایت سال ۸۲ و دیدار دوستانه با آیت الله مصباح

پاسخ:
خدا رحمت کند علامه را
بله ایشان پایه گذار طرح ولایت بودند
خدا رحمت کند این عالم بصیر را
پاسخ:
ممنون
ان شاءالله مهمان حضرت زهرا س هستند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی